انتقاد آيت‌الله مشكيني از هاشمي به‌دليل مدل توسعه كشور
حامیان جبهه پایداری بندرامام خمینی (ره)
اخبار و مقالاتی پیرامون جبهه پایداری و آخر الزمان
درباره وبلاگ



آخرین مطالب
نويسندگان

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام روانبخش

انتقاد آيت‌الله مشكيني از هاشمي به‌دليل مدل توسعه كشور/ مي‌خواستند جزيره كيش را به محل رسمي فساد تبديل كنند

 

حجت الاسلام و المسلیمن قاسم روانبخش روحانی صریح اللهجه ای است که در سال های گذشته بيشتر وقتش را وقف گسترش و توسعه گفتمان اسلام ناب و عدالت خواهی کرده است. او که عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) و دبیر سیاسی نشریه پرتو نیز هست، چندی پیش مهمان رجانیوز بود و به پرسش های ما درباره ویژگی های نظام اسلامی و شاخصه های توسعه و عدالت پاسخ گفت.

او در این گفتگو نیز صراحت لهجه اش را حفظ کرد و به بیان انحراف‌هاي عملی و نظری دولت های هاشمی و خاتمی پرداخت. روانبخش اگرچه در میان حامیان و ترویج کنندگان گفتمانی که محمود احمدی نژاد در انتخابات نهم و دهم نماینده‌اش بود، قرار داشت اما پس از آشکار شدن برخی انحراف‌هاي جریان نفوذی در دولت دهم به مخالفت یا این جریان پرداخت و در این گفت‌وگو نیز بخش هایی از این مقابله را توصیف کرد. متن كامل اين گفت‌وگو در دو پيوند زير قابل دسترسي است و بخش اجمالي اين گفت‌وگو در ادامه آمده است:

بخش اول/ "نمونه‌هايي از ايستادگي ولايت فقيه در برابر ديكتاتوري/ اگر مي‌گذاشتند كار آيت‌الله مصباح در علوم انساني انجام شود، خيلي جلوتر بوديم"

بخش دوم "منشأ اعتراض‌ها و اغتشاشات در دولت هاشمي مانند ماجراي اسلامشهر/ چگونه چرخ‌هاي توسعه مردم را له مي‌كرد"

حجت الاسلام و المسلمين قاسم روانبخش در ابتدای این گفت‌وگو درباره ساختار ویژه نظام جمهوری اسلامی گفت: به نظر من، شاهكار امام در عرصه سياسي، مدل جمهوري اسلامي بود، مدل قانون اساسي بود. قبل از اينكه اين مدل طراحي شود، بيش از دو نوع مدل در ذهن ديگران نبود. يا مي‌‌گفتند حكومت، حكومت سلطنتي است يا حكومت، حكومت جمهوري است. از اين دو حال با انواع و اقسامي كه دارد، خارج نبود ولذا همه تحليل‎گران غربي و حتي تحليل‎گران داخلي، وقتي مي‌خواستند نظامي را كه تأسيس مي‌شود، تبيين كنند، در يكي از اين دو قالب تبيين مي‌كردند و مي‌گفتند ما نمي‌فهميم كه آيا اين سلطنتي است؟ ديكتاتوري است؟ يا دموكراسي است؟ جمهوري است؟ چيست؟ امام مدل جديدي ارائه كرد كه در اين مدل جديد، هم مردم نقش دارند و مردم واقعاً در سرنوشت خودشان مؤثرند، يعني از شوراهاي محلي گرفته تا شوراهاي شهر و از مجلس شوراي اسلامي كه مجلس قانون‌گذاري است گرفته تا رياست جمهوري كه مردم مستقيماً رأي مي‌دهند و حتي خبرگاني كه رهبري را انتخاب مي‌كنند، در همه جا مردم حضور دارند و در فرآيند انتخابات شركت مي‌كنند. بعضي‌ها فكر مي‌كردند نمي‌شود نظام اسلامي داشت، ولي آراي مردم را هم مد نظر قرار داد، چون اين مدل در ذهنشان بود كه يك نفر ولي‌فقيه مي‌نشيند و دستور مي‌دهد و به عنوان نماينده امام‌زمان(عج) افراد را تعيين مي‌كند و مي‌گويد اين كار را انجام بدهيد.

وی افزود: اتفاقاً در آن شرايط از يكي از بزرگان، شنيدم حضرت آيت‌الله سيدمحمدباقر صدر پيام داده بودند. بعضي از بزرگان ديگر هم به امام پيام داده بودند كه شما انقلاب كه شد، خيلي به دنبال رأي‌گيري و آراي مردم و نظام‌هايي از نوع جمهوري نباشيد. خود شما 20 نفر را به عنوان وزير تعيين كنيد و كار را شروع كنند. بايد كار زودتر شود و زير نظر خود شما وزرا انتخاب بشوند. آن روز به‌رغم اينكه افرادي كه اين پيشنهاد را داده بودند، افراد خيرخواهي هم بودند، امام اين نظريه را نپذيرفتند و فرمودند: «من با مردم انقلاب كردم و تا آخر هم ادامه مي‌دهم». مدل امام.

این استاد دانشگاه در ادامه ویژگی دوم نظام جمهوری اسلامی را این گونه برشمرد: ويژگي دوم اين است كه اين نظام يك نظام الهي است. اين‌طور نيست كه مثل كشورهايي كه داراي جمهوري هستند و جمهوريت دارند، فقط صِرف نقش مردم كفايت كند، بلكه ويژگي ديگري دارد كه اين نظام مردمي‌ـ‌الهي است. بايد به خدا پيوند بخورد و اتفاقاً رمز مردمي ماندن اين انقلاب هم الهي بودن آن است. بسياري از نظام‌ها هستند كه به حسب ظاهر، مردمي هستند و شعار مردمي هم مي‌دهند، ولي مردمي نمانده و به مرور زمان به ديكتاتوري كشيده شده‌اند. بالاخره شعار مردم و پُز مردم مي‌دهند، ولي از مردم خبري نيست، ولي هم دوست مي‌داند، هم دشمن مي‌داند كه اين نظام، نظامي است كه در طي 32 سالي كه شكل گرفته، كاملاً مردمي مانده. رمز مردمي ماندن آن هم ولي‌فقيه است.

وی در ادامه گفت: بنابراين امام در عرصه سياسي شاهكار كرد و همين‌طور بود كه هم جمهوريت نظام را حفظ كرد، هم اسلاميت نظام را. اگر امام روي اصل پنجم قانون اساسي كه بحث ولايت‌فقيه هست، اصرار نمي‌ورزيد، دولت موقت حتي مي‌خواست مجلس خبرگان را منحل كند. روي اصل چهارم قانون اساسي كه اسلاميت نظام هست، حساسيتي نشان ندادند، اما اصل پنجم كه بحث ولايت‌فقيه بود، در آن زمان روزنامه‌هاي قارچ‌گونه‌اي كه روييده بودند، همراه با غرب‌زده‌هايي كه در داخل بودند، فشار آوردند كه اين اصل نبايد در قانون اساسي باشد، چرا؟ مي‌گفتند اين بوي ديكتاتوري مي‌دهد كه امام رحمة‌الله‌عليه فرمودند ديكتاتور شماييد كه مقابل رأي ملت ايستاده‌ايد. ملت به خبرگان رأي داده‌اند. شما كه مي‌خواهيد خبرگان را منحل كنيد، ديكتاتور هستيد.

روانبخش در ادامه گفت‌وگو به بیان برخی شاهد مثال‎های استفاده رئيسان جمهور از اختیارات مطلقه ولایت فقیه پرداخت و گفت: دولت آقاي خاتمي است كه وقتي 20 ميليون رأي آورد، آمد خدمت مقام معظم رهبري و آقاي منتظري هم در 13 رجب 1376 كه در حسينيه‌اش سخنراني كرد، به او توصيه كرد كه برو پيش آقا و بگو بالاخره من 20 ميليون رأي آورده‌ام و نمي‌خواهم شما به من دستور بدهيد و امر و نهي كنيد و بگذاريد من كارم را بكنم. ايشان وقتي رفت خدمت مقام معظم رهبري، خود حضرت آقا يك بار به اين نكته اشاره كردند كه آقاي خاتمي آمد و گفت: «من ولايت‌فقيه را قبول دارم در چهارچوب قانون اساسي. همان مقداري كه در قانون اساسي اختيارات دارد، بيشتر از آن را قبول ندارم». حضرت آقا فرمودند: «من هم بيش از اين از شما انتظار ندارم. هماني كه در قانون اساسي هست، بپذير، با هم كار مي‌كنيم، بيشتر نمي‌خواهم». بعد حضرت آقا فرمودند: «يك وقتي يك ليستي آورد كه شما اينها را تأييد و امضا كن. گفتم: اينها كه خارج از چهارچوب قانون اساسي است كه با هم قرار گذاشتيم». گفت: «غير از اين باشد نمي‌شود مملكت‎داري كرد. اينجا از ولايت‌ مطلقه‌تان استفاده كنيد» و اصرار آقاي خاتمي در مواردي مثل قضيه كرباسچي كه به رهبري نامه نوشت كه در تلويزيون هم خوانده شد. وقتي كرباسچي دستگير شد، در وزارت كشور اتاق بحران تشكيل شد، آقاي خاتمي رسماً به حضرت آقا نامه نوشت كه از ولايتتان استفاده كنيد و دستور بدهيد كه آقاي كرباسچي از زندان آزاد بشود تا در فضاي آرام‌تري به محاكمه پرداخته شود. طبق قانون دستگاه قضايي، اگر كسي بيشتر از 10 هزار تومان متهم به اختلاس مي‌شد، بايد بازداشت مي‌شد. آقاي كرباسچي به مبالغ ميليارد‌ي متهم بود و طبق قانون نمي‌شد آزادش كرد. حضرت آقا در جواب آقاي خاتمي مرقوم داشتند كه بر اساس درخواست رئيس محترم موافقت مي‌شود. آقاي كرباسچي آزاد شد و بعد در فضاي آرام‌تري محاكمه شد.

این استاد حوزه و دانشگاه همچنین به بیان مثالی درباره حفظ جمهوریت نظام در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی توسط رهبر انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: آقاي هاشمي براي انتخابات دوم خرداد 76، بعد از دو دوره انتخابات طبق اصل 114 قانون اساسي حق نداشت بيش از دو دوره متوالي براي رياست جمهوري انتخاب شود. در آن شرايط آقاي هاشمي دو دوره‌اش را گذرانده بود. براي دوره سوم، كارگزاران مي‌خواست هاشمي را بياورد. هاشمي هم بدش نمي‌آمد كه بيايد. تنها راهي كه مي‌دانستند تغيير قانون اساسي بود، يعني اصل 114 بايد تغيير مي‌كرد و شرط توالي دو بار برداشته مي‌شد. آقاي مهاجراني مطلب نوشت كه قانون اساسي را اصلاح كنيد. خيلي از كارگزاران هم آمدند و در اين قضيه كمك كردند و آقاي هاشمي هم سكوت كرد، با اينكه قسم خورده بود كه حافظ قانون اساسي باشد، اما دم برنياورد. فضاسازي كردند كه قانون اساسي بايد تغيير كند تا آقاي هاشمي براي سومين بار انتخاب بشود. چه كسي مقابل اين جريان ايستاد؟ شخص مقام معظم رهبري فرمودند: «قانون اساسي را به خاطر يك فرد عوض نمي‌كنند.»

این عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی همچنین درباره این که چرا مسئولین ارشد اجرایی معمولا دچار انحراف می شوند، اظهار داشت: عمدتاً كساني كه مسئوليت‌هاي اجرايي را به عهده گرفتند، شأن خود را گم كردند كه مثلاً شأن ما شأن اجراست. طرف رئيس‌جمهور مي‌شود و تصور مي‌كند نظريه‌پرداز هم هست. خودش بايد نظريه‌پردازي و اين مشكلات را حل كند. نظام هم در سال جنگ و ترورها و بحران‌هايي كه برايش پيش مي‌آوردند، دچار مشكلات فراواني بود و شايد كمتر توانست به كارهاي ريشه‌اي و اساسي بپردازد. آنهايي هم كه كار اساسي مي‌كردند، شايد تخطئه مي‌شدند.

وی همچنین درباره فعالیت های علمی مؤسسه امام خمینی و موانعی که در پیش روی حرکت است، گفت: حركت‌هايي را كه حضرت آيت‌الله مصباح كردند، به‌جاي اينكه بيايند و از آنها استفاده كنند، در وسط راه متوقف كردند. به‌جاي اينكه بيايند بگويند دست‌تان درد نكند كه داريد اين كار مهم را انجام مي‌دهيد، بيايند و كلاً آن را متوقف كنند. خود حضرت آقا در سفر اخيرشان در فيضيه به اين نكته مهم اشاره كردند. طبيعتاً اگر دولت‌ها به سراغ علما مي‌آمدند، علمايي كه در علم روز كار كرده‌اند و اسلام را به‌روز مي‌شناسند، وضع فرق مي‌كرد. الان مثلاً مؤسسه امام‌خميني گروه اقتصاد دارد. بخشي از برنامه پنجم توسعه را دوستان ما در اين مؤسسه همكاري كرده‌اند. در بحث بانكداري حرف دارند، در بحث بيمه حرف دارند.

روانبخش درباره عمق اعتقادات هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی نیز ناگفته مهمی داشت: تنها مكتب رايجي كه اين‌ها معتبر مي‌دانستند، مكتب ليبرال‌ـ‌دموكرسي بود. سخنگوي حزب كارگزاران كه مال آقاي هاشمي است، رسماً اعلام كرد كه حزب ما يك حزب ليبرال‌ـ‌دموكرات است. آقاي خاتمي رسماً مي‌گويد تنها مكتب معتبر و رايج امروز دنيا مكتب ليبراليسم است. به آقاي رحيم‌پورازغدي گفته بود: «شما چرا سوسياليسم را تبليغ مي‌كنيد؟» گفته بود: «من از سوسياليسم تبليغ نمي‌كنم». گفته بود: «چرا، اين كار را داريد مي‌كنيد». فكر مي‌كرد در دنيا دو مكتب وجود دارد، سوسياليسم، ليبراليسم كه با هم در تقابل هستند. مكتب معتبر و رايج امروز دنيا مكتب ليبراليسم است. تفكر آنها اين‌گونه بود، بنابراين چون اعتقاد را داشتند و باورهاي ديني‌شان ضعيف بود، لذا در بن‌بست‌ها كه گرفتار مي‌شدند، بلافاصله به سراغ آن مكتب خاص مي‌رفتند. موقعي كه آقاي خاتمي مي‌خواست به خارج از كشور برود، شهيد مطهري به او اجازه نمي‌داد و مي‌گفت: «مايه علمي و ايماني تو قوي نيست و مي‌روي و تحت تأثير قرار مي‌گيري». اين را فرزندش نقل مي‌كرد كه وقتي هم رفت، بدون اجازه شهيد مطهري رفت و اين شد. شهيد مطهري پيش‌بيني مي‌كرد كه ايشان توانمندي ندارد و نبايد به آنجا برود. انحرافي را كه از اصول اصيل اسلام در اينها حاصل مي‌شود و به سراغ نسخه‌هاي غربي مي‌روند، به خاطر دو چيز است. يكي اينكه مباني فكري اينها ضعيف بوده و دوم چون در حكومت قرار گرفتند. غالباً اينها در حكومت بودند و با مشكلاتي برخورد مي‌كردند و مي‌خواستند هرجوري كه شده مشكلاتشان را حل كنند و براي حل مشكل به سراغ نسخه‌هاي آماده‌ مي‌رفتند، نسخه‌هاي آماده‌اي كه قبول داشتند، غالباً تفكرات ليبراليستي بود و به سمت غرب مي‌رفتند.

وی در بیان مثال های دیدگاه اشتباه مسئولین کلان کشور افزود: حضرت آيت‌الله مصباح فرمودند كه يكي از مسئولين بلندپايه كشور، روزي آمد و به من گفت: «يكي از مشكلاتي كه الان داريم اين است كه جوانان ما به بعضي از كشورهاي اطراف مي‌روند و كارهاي ناهنجاري را مي‌كردند و اين اتفاق مي‌افتد. خود ما هم خبر داريم كه اينها چرا به آنجا مي‌روند و چگونه برمي‌گردند. پيشنهاد من اين است كه ما در يكي از جزاير خودمان ـ مثل كيش‌ـ مركز فساد رسمي درست كنيم كه كساني كه مي‌خواهند براي كارهاي فاسد به كشورهاي مجاور بروند، حداقل ارز مملكت را بيرون نبرند»! به‌جاي اينكه ارز مملكت برود در آنجا مصرف شود، بروند كيش و ارز در همين‌جا مصرف شود. وقتي مدل ما مدل توسعه محض شد، غير از اينها چيزي نمي‌بيند و فكر مي‌كند كه ارز از مملكت بيرون مي‌رود، ما آن ارز را در اينجا جمع‌آوري مي‌كنيم و با آن پل مي‌سازيم، جاده مي‌سازيم و كشور توسعه پيدا مي‌كند. در اين مدل، حتي ممكن است سفر حج و عمره را هم بگويند چون ارز خارج مي‌شود، بايد محدود كرد. يعني همه چيز را در مدل توسعه محض ديدن و لذا خود حضرت آقا فرمودند: «پيشرفت بدون عدالت مورد قبول ما نيست. پيشرفت بايد با عدالت همراه باشد». ايشان مي‌فرمودند: «پيشرفت و توسعه شربت آبليمو نيست كه شكر و آب را مخلوط كنيد و آخر سر چند قطره آبليمو در آن بريزيد». عدالت را نمي‌شود به پيشرفت اضافه كرد، به‌طوري كه اول پيشرفت و بعد عدالت را به آن ضميمه كنيم. وقتي كه پيشرفت بدون عدالت حاصل شد، به اين سادگي‌ها نمي‌شود آن را به عدالت برگرداند. بر اساس آن مدل، بعضي از شهرهاي ما خيلي گسترش پيدا كردند و ديگر شهرها و استان‌هاي ما در فقر و فلاكت باقي ماندند.

وی افزود: يادم هست كه در زمان آقاي هاشمي حتي صندوق‌هاي قرض‌الحسنه را بستند. اينها يك شاهي صناري به مردم وام مي‌دادند و كارشان را راه مي‌انداختند. آنها مي‌گفتند وامي كه صندوق‌هاي قرض‌الحسنه به مردم مي‌دهند، اقتصاد مملكت را به هم مي‌ريزد. خيلي حرف مسخره‌اي بود. آن روزها صندوق‌هاي قرض‌الحسنه اگر خيلي به مردم وام مي‌دادند، 100 هزار تومان بود. مگر از طريق اين صندوق‌ها چقدر پول به دست مردم مي‌رسيد كه روي نقدينگي كل كشور تأثير بگذارد؟ ولي آنها تحمل نمي‌كردند. مي‌گفتند اين پول‌ها موجب افزايش نقدينگي در بازار مي‌شود و تورم بالا مي‌رود. اين حرف موقعي زده مي‌شد كه تورم 49.5 درصدي را تجربه كرده بوديم! و ربطي به اين نداشت، ولي اين صندوق‌ها را هم بستند. فقرا غالباً زير چرخ توسعه اقتصاد‌ي‌اي كه آقاي هاشمي راه انداخت، له شدند. حركت‌هايي كه در اكبرآباد، اسلام‌شهر، كوي طلاب در قزوين اتفاق افتاد‌ند، به همين دلايل بود.

این استاد حوزه و دانشگاه در بیان آنچه در سال‎های دوره سازندگی در اسلام شهر رخ داد، گفت: اسلام‌شهر و اكبرآباد و... از بخش‌هاي مهاجرنشين هستند و بعد از انقلاب بود كه توسعه پيدا كردند. به علت فقر و فلاكتي كه در شهرهاي دورافتاده وجود داشت، اينها آمدند و در اين مناطق مستقر شدند. اگر به شهرهاي دورافتاده مي‌رسيدند، شايد اين مهاجرت‌ها شكل نمي‌گرفت. چه كسي دلش مي‌خواهد از شهر و فرهنگ و اقوام خود جدا شود و به شهر ديگري برود و اجاره‌نشيني يا كاري را بكند كه خودش هم نمي‌داند چيست؟ اين مهاجرت‌ها متأسفانه باعث شد كه شهرهاي اطراف تهران توسعه پيدا كنند. به بعضي از اين شهرك‌ها كه مي‌رفتم، اينها در خانه‌هاي بسيار كوچك بدون امكانات زندگي مي‌كردند. فشارهاي سنگين اقتصاد‌ي كه آمد و تورم‌هاي 49.5 درصدي و 50 درصدي، خانواده‌هايي كه در اين مناطق زندگي مي‌كردند، به تنگ آمدند و در بعضي جاها فقط يك جرقه كافي بود تا به صورت شورش و اعتراض بروز كند. مثلاً در قزوين بهانه‌شان استان نشدن بود. اصل بهانه آن حركت اين بود. بهانه اسلام‌شهر را يادم نيست كه چه بود، ولي مهم نوع برخورد اينها بود. آقاي دكتر داوودي معاون اول سابق رئيس‌جمهور مي‌گفت اسنادي داريم كه سفارش ابزار سركوب شورش‌ها را به خارج داده بودند كه چقدر باتوم و وسايل بياورند كه بتوانيم اين شورش‌ها را سركوب كنيم. ايشان مي‌گفت اسنادش هست كه مبالغ كلاني را اختصاص دادند كه لوازم سركوب شورش‌ها را وارد كنند. يعني به‌جاي اينكه بيايند ريشه‌يابي كنند كه اين مردمي كه انقلاب كرده‌اند، دردشان چيست و حرف‏شان را بشنوند، مي‌گفتند اين مسيري است كه ما تعيين كرده‌ايم و به هر قيمتي ادامه مي‌دهيم.

وی افزود: يادم هست كه حضرت آيت‌الله مشكيني در مدرسه فيضيه در زيرزمين دارالشفاء در حضور آقاي هاشمي سخنراني و به چند نكته اشاره فرمودند كه يكي از آنها اين بود: «آقاي هاشمي! اين ماشيني كه تو راه انداخته‌اي، اگر به قله برسد خوب است، ولي اگر اين ماشيني را كه دارند هُل مي‌دهند كه به سمت قله برود، نتواني به قله برساني، برمي‌گردد و تمام مردمي را كه دارند آن را هُل مي‌دهند، مي‌كشد. يك‌خرده ملاحظه اين مردم را بكن». ايشان برگشت و گفت: «بگذاريد كسي كه دستش در اجراست، كارش را بكند. او مي‌فهمد دارد چه كار مي‌كند». بعد مثال زد كه ما يك كوپن را حذف كرديم و پالايشگاه آبادان را ساختيم و تعمير كرديم. اين نمي‌ارزيد؟ كوپن روغن اين بندگان خدا را حذف كرديد، ماجراي اسلام‌شهر را برايت رقم زد. او در عالم خودش مدل توسعه را در نظر گرفته بود و همان را مي‌خواست جلو ببرد. كارشناساني هم كه به او مشاوره مي‌دادند، عمدتاً همين تفكر را داشتند، درحالي كه اسلام اين مدل را نمي‌پسندد. بايد در كنار توسعه به مباحث عدالت بپردازيد، توسعه همراه با عدالت بايد جلو برود و همراه با ارزش‌هاي ديني باشد.

..


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها