وقتی نماز بدون رکوع خواندیم
حامیان جبهه پایداری بندرامام خمینی (ره)
اخبار و مقالاتی پیرامون جبهه پایداری و آخر الزمان
درباره وبلاگ



آخرین مطالب
نويسندگان
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:نماز,رکوع,سال60, :: 12:27 :: نويسنده : مهردادفلاحی

آن جا سعی می کردیم بیشتر نمازهایمان را داخل سنگر به جماعت بخوانیم یا اگر اوضاع آرام بود بیرون و در فضای باز. هر روز یکی از بچه ها امام جماعت می شد وبقیه اقتداء می کردند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، آن چه خواهید خواند ، خاطره ای است از اسفندیار سفیدیان ، از بسیجیان دامغانی :


بهمن ماه سال60بود  و من با هفده سال سن، با تعدای از هم سن وسال ها به جبهه رفته بودم . محل استقرارمان جبهه ی  «نورد»، ده پانزده کیلو متری  اهواز ، روبروی پادگان حمید بود.
آن جا سعی می کردیم بیشتر نمازهایمان را داخل سنگر به جماعت بخوانیم یا اگر اوضاع آرام بود بیرون و در فضای باز. هر روز یکی از بچه ها امام جماعت  می شد وبقیه اقتداء می کردند.
یکی از روز­ها  نگهبان ما را برای نماز صبح خیلی دیر بیدار کرد. نزدیک  طلوع آفتاب بود و نماز در سرازیری قضا شدن. بچه ها با اصرار بر خواندن نماز جماعت ، سریع وضو گرفته و رفتند بیرون سنگر به نماز ایستادند .آن روز پیش نماز «سید حسین شنایی» بود . ایشان به هوای از دست نرفتن وقت نماز ، با شتاب حمد و سوره را قرائت کرد ولی آن قدر عجله داشت که به جای رفتن به رکوع ، مستقیما سر به سجده گذاشت! یکی از بچه ها پقی زد زیر خنده خنده . سید هم خنده اش گرفت و نماز را رها کرد! حالا دیگر همه از خنده ریسه می رفتند. دیگر مجالی برای نماز جماعت نبود. همه به  داخل سنگر رفتیم نماز فرادای لب طلایی خواندیم .
سید حسین شنایی سال 1361 در کردستان ، برای آخرین نمازش با خون وضو گرفت.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها